گفتوگو با مسعود بهرامی، معاون طرح و برنامه و فناوری اطلاعات بانک صادرات
صنعت پرداخت بايد از سيستم بانکي جدا شود
رشد بانکداري الکترونيکي در کشور ما همهجانبه بوده است. اين را مسعود بهرامي ميگويد که از نگاه او، اکنون مهمترين نقش مشهود در بانکهاي کشورمان همان فرايند دريافت و پرداخت است درحاليکه بانک در نوع تکامليافته بايد بحثهاي اعتباري، راهاندازي کارخانجات، توسعه کشور و اشتغالزايي را در ليست وظايف اصلي خود قرار دهد. آنچه ميخوانيد حاصل گفتوگوي ماست با او که اين روزها بهعنوان معاون طرح و برنامه و فناوري اطلاعات بانک صادرات، مشغول فعاليت در نظام بانکي کشور است.
بانک صادرات تاکنون براي ارائه سرويسهاي نوين و عملياتي کردن روشهاي نوين بانکداري چه راهکارهايي داشته است؟
در بانکداري، شبکه بانکي بهصورت متعادل با هم پيش ميرود و نميتوان گفت که يک بانک، پيشران و پيشرو بوده است چون عمدتاً ارائه سرويسها بهصورت تقريباً متمرکز انجام ميشده و در واقع ميتوان گفت که گامبهگام و پابهپاي هم پيش ميروند. بعضاً پيش آمده که بانکهايي حرکتهايي انجام دادهاند. مثلاً در بحث پرداخت بدون کارت شايد بتوان گفت ما اولين بانکي بوديم که در کشور اين سرويس را راهاندازي کرديم تا مشتريان در شرايط اضطراري بتوانند بدون کارت، امکان انتقال وجه داشته باشند همچنين کدهاي QR يا همان بارکدخوان سهبعدي هم محصولي بود که اخيراً آن را در بانک صادرات تست زديم و بهزودي آن را عمومي ميکنيم. بهطورکلي با توجه به کارهاي خوبي که در سطح کلي جامعه شده فکر نميکنم که خيلي عقبتر از تکنولوژي روز دنيا و کشورهاي توسعهيافته صنعتي باشيم؛ يعني ميشود گفت که بانکداري الکترونيکي ما تقريباً پابهپاي دنيا پيش ميرود اگرچه شايد مفاهيم آن در ميان مردم خيليخوب جا نيفتاده باشد و مردم بيشتر عادت کردهاند که بهطور رايگان از آن استفاده کنند اما بهطورکلي در سطح سرويسدهي حتي بعضاً خيلي از کشورهاي ديگر به ما نرسيدهاند، چراکه همين دغدغه پذيرش مردم نسبت به مقوله کارمزد يا زمانبري انجام تراکنشها را دارند.
همانطور که اشاره کرديد مشتريان ايراني عادت کردهاند هزينهاي بابت خدماتي که از بانک دريافت ميکنند نپردازند. به نظر شما نقش رگولاتوري و بانکها در ايجاد فرهنگ پذيرش نظام کارمزدي به همان شکل که در دنيا رايج است چيست؟
شايد اگر بخواهيم تمام مسئوليت اين موضوع را به دوش خود بانکها بگذاريم کار براي بانکها کمي سخت شود. بههرحال در مقاطع زماني مختلفي هجمههاي گوناگون از طرفهاي بهخصوصي بهسمت بانکها هست. معمولا گاهي برخي افراد، تفکرات عوامفريبانهاي را رايج ميکنند تا به يکسري اهداف تبليغاتي خود برسند اما واقعيت اين نيست. نگاه کنيد؛ اگر قرار باشد مردم دانشي را کسب کنند بايد بهاي آن را هم بپردازند اما در ايران يک مجله تخصصي را با قيمت 10يا 20هزار تومان قيمت ميگذاريد کمااينکه در خارج از کشور بهاي يک مجله تخصصي بسيار بيشتر از اين است يا اگر بخواهيد يک لوح فشرده تهيه کنيد بهلحاظ کپي رايت که در آنجا اعمال ميشود قيمت آن کمتر از 40 يا 50 دلار نيست. متاسفانه در کشور ما مردم به سمتي برده شدند که بايد کار هنري يا علمي و خدمات عمومي به رايگان در اختيار آنها قرار داده شود و اين مسئله شايد اصولاً مسبب نابودي منشاء و چشمه خدمت باشد؛ بهقول باباطاهر، اگر مهرباني دوطرفه نباشد پايدار هم نيست. بههمينخاطر قانونگذاران بايد به مسئولان بانک مرکزي و مسئولان بخش پرداخت کمک کنند تا به قصد توسعه و تعالي و بهتر کردن خدمات بانکها، بحث کارمزد را به مردم آموزش بدهند و به آنها بفهمانند که اگر سطح مطلوبي از کيفيت را ميخواهند بايد هزينه بخشي از آن را هم پرداخت کنند. براي مثال، اخيراً گفتند که ميخواهند قيمت بنزين را متفاوت کنند اما براي جايگاهها؛ يعني سرويسگيرنده بايد بهاي خدمت خوبي را که به او عرضه شد، بپردازد. اينکه همه رايگان و مساوي باشند، عدالت نيست. متاسفانه شايد اين موضوع برميگردد به تفکراتي که اوايل انقلاب داشتيم و بعضي اقتصادهاي خاص که معمولاً نگاه يکسان به همهچيز دارند. شايد اين معني واقعي عدالت نباشد. ما تعابير زيادي از عدالت داريم. در اينجا عدالت بهمعناي پرداخت مساوي نيست؛ بلکه به نسبت کيفيت سرويس و خدماتي است که ارائه ميشود.
فکر ميکنيد بانکداري الکترونيکي ما چه اندازه آمادگي ورود به دوره پساتحريم و شرايط جديد اقتصادي دارد؟ بانک صادرات براي همگامي خود در اين زمينه چه اقداماتي انجام داده و يا در دست انجام دارد؟
من فکر ميکنم بانکها شايد بيش از يکسال پيش در حال آماده کردن خود براي ورود به اين دوره بودند. تا جاييکه اطلاع دارم، بانک مرکزي، مطالعات خود و تنظيم مقررات و در واقع تطابق دادن سيستم بانکي با قوانين و پروتکلهاي بينالمللي را شروع کرده است. در مباحث ريسک شايد حدود پانزده يا بيستسال از دنيا دور بوديم و در اين مدت، قوانين مربوط به آنها را خيلي رعايت نکرديم اما اکنون اين اصول، سرلوحه بانک مرکزي قرار گرفته است. در بخش پرداخت، مقرراتي که اکنون اعمال ميشود و نظامنامههايي که در حال حاضر در بخش پرداخت ايجاد ميکنند همه نشان از اين دارد که ما ميخواهيم به سمت پذيرشهاي بينالمللي و تطبيق قوانين خود با قواعد بينالمللي پيش برويم.
بههرجهت، زمينه فراهم شده و چند بانک از جمله بانک صادرات اعلام آمادگي کردهاند. ما در بانک صادرات زمينههاي همکاري خود را مشخص کرده و با چند بانک در حال مذاکره هستيم. به هرحال اين يک امر اجتنابناپذير است. اگر درها بسته باشند و صرفاً محدود به مسائل و سرويسهاي داخلي باشيم هيچوقت رشد نخواهيم کرد؛ بهخصوص بانکي مثل بانک صادرات که اولين شبکه بانکي خصوصي کشور قبل از انقلاب بوده و اکنون بزرگترين بانک خصوصي کشور محسوب ميشود و بهعنوان يک بانک بينالمللي حدود سال 1342 اولين شعب خارج از کشور خود را تأسيس کرد. داشتن بيش از 27 شعبه و نمايندگي خارج از کشور، اين ضرورت را براي ما بهوجود ميآورد که خود را براي پذيرش بانکهاي خارجي آماده کنيم و آمادگي آن را هم داريم. بانکهاي مختلف هم قطعاً خواهند آمد. شرايط گلخانهاي حاکم بر فضاي کنوني بانکها نميتواند موجبات رشد ما را فراهم سازد. وجود بانکهاي خارجي اگرچه رقيبي براي ما خواهد بود ولي موجبات توسعه و تعالي بانکها را بهوجود ميآورد.
آيا اکنون بسترهاي فني و حقوقي ورود فناوريهاي نوين به نظام بانکي کشورمان به اندازه کافي مهياست؟ بهلحاظ حقوقي ما چقدر آمادگي اين را داريم که نوآوريهاي بانکهاي خارجي را در کشور خود بپذيريم؟
بههرحال ما بايد خودمان را آماده کنيم. از لحاظ فني ميتوان گفت که خيلي عقب نيستيم و زيرساختها تقريباً آماده است. خدمات سيستم بانکي ما تا حد زيادي همگام با سيستم جهاني و بهروز است؛ البته در برخي حوزهها جاي کار بيشتري دارد. يکسري پروتکلها و قوانين بينالمللي نيز هست که بايد آنها را بپذيريم. تا حدودي به اصلاحاتي در قوانين نياز داريم که همين رفتوآمدها و حضور رياست بانک مرکزي در بانکها و مجامع مختلف بينالمللي نشان از پيگيري تحقق اين امر دارد تا هم خارجيها شرايط را براي حضور ما مهيا کنند و هم ما براي آنها.
همين بحث پيشنهاد حضور در WTO توسط خانم موگريني که چندي پيش در سفرش به تهران مطرح کرد هم ضرورت حضور وتعامل ما را با دنيا گوشزد ميکند. اينها اجتنابناپذير است. ايران بايد به تجارت جهاني متصل شود و لازمه وصل شدن به تجارت جهاني اين است که سيستم بانکي ما متصل به سيستم بانکي دنيا باشد. براي تحقق اين امر، يکسري قوانين و بحثهاي حقوقي حوزه بانکداري و زمينهها و پروتکلهاي آن و استانداردهايي وجود دارند که بايد بپذيريم. بحث امضاي ديجيتال را هم پيشرو داريم که بايد از لحاظ حقوقي آماده شود و ضرورتي هم ندارد که حتماً در مجلس مطرح شود و با قانونگذاريهايي در حد بانکهاي مرکزي امکانپذير است.
نظرتان درباره استفاده از شبکههاي اجتماعي بهعنوان شعبههاي بانکي چيست؟
لايه دوم تخصصي بانکها، استفاده از فناوريهاي نوين است که نه فقط ما بلکه خيلي از کشورها هنوز به آن ورود پيدا نکردهاند. اگر نخواهم خيلي تخصصي بگويم واقعيت اين است که در آينده ديگر بانکداري منحصر به بانکها نيست و بانکداري، بدون بانک انجام ميشود؛ يعني اين کاري که ما الان در سيستم بانکي در حوزه پرداخت انجام ميدهيم از بانکها رخت برميبندد و توسط شرکتها و سازمانهاي غيربانکي انجام ميشود. اتفاقاً همين حالا هم نمونههايي داريم که تعداد انگشتشماري از شرکتها و سازمانها تحت زيرساختهاي شبکههاي اجتماعي، کار پرداختهاي خرد را انجام ميدهند. نمونه خيلي ساده آن، جيرينگ که رهاورد مخابرات است و وابسته به بانک نيست و خردهپرداختها را بدون بانک جابهجا ميکند.
در اين لايه، شبکههاي اجتماعي قطعاً ميتوانند مفيد باشند؛ يعني روزي که هم بانکها به يک رشد زيرساختي مطلوب رسيده باشند و هم مردم از لحاظ فرهنگي به آن سطح از تفکر رسيده باشند که نبايد براي کارهاي سادهاي مانند دريافت و پرداخت خود به بانکها مراجعه کنند و اين خدمات را بهراحتي در گوشي موبايل و در اشياي زندگيشان بگيرند؛ مثلاً تلويزيون شما بايد بتواند کار دريافت و پرداخت البته نه بهصورت فيزيک پول بلکه در واقع همان جابهجايي يا انجام تراکنشهاي مالي و غيرمالي شما را انجام هد. شايد تصور اين موضوع که روزي خودنويس ما بتواند کارهاي ما را در مبالات پولي انجام دهد درحالحاضر سخت باشد. البته اينها را بهعنوان مثال ميگويم و وقتي حرف از اينترنت اشيا است يعني همه اشيا و همه امکانات خانه شما هم از راه دور و هم نزديک در تسهيل مبادلات مالي شما نقش داشته باشند. آنزمان قطعاً شبکههاي اجتماعي هم ميتوانند بسيار مفيد و کمککننده باشند و بانکها بيشتر به واقعيت اصلي و ذاتي خودشان نزديک ميشوند، يعني صرفاً به بخش اعتباردهي تسهيلات و خدماتي ميپردازند که در جهت توسعه و ايجاد اشتغال حرکت ميکند. قطعاً در چنين روزي مباحث امنيتي شبکههاي اجتماعي مهمترين زيرساختي است که بايد ايجاد شود و تا زمانيکه ما نتوانيم خودمان يک شبکه اجتماعي مستقل براي خودمان داشته باشيم که همه مراکز داده آن در اختيار خودمان باشد شايد نتوانيم بهراحتي اسناد محرمانه يا تراکنشهاي مالي خود را در اين بستر انجام دهيم. اگر اين شرايط فراهم شود ما نيز ميتوانيم از شبکههاي اجتماعي که کاربري آن بهوفور رايج و رايگان است و شايد بيش از اين هم توسعه پيدا کند، بهترين استفاده را داشته باشيم و بايد خود را آماده کنيم تا به اينجا برسيم.
آيا نظام بانکداري الکترونيکي در کشور ما تنها در بخش پرداخت خود رشد داشته يا اينکه چون اين بخش پرکاربردتر از بخشهاي ديگر است نمود بيروني آن محسوستر بهنظر ميرسد؟ نقش بانک در معرفي مزاياي خدمات نوين بانکداري الکترونيکي به جامعهاي که هنوز تمام ابعاد بانکداري الکترونيکي را بهخوبي نشناخته چيست؟
کار شده. شايد نمود آن به آساني در جامعه ديده نشود؛ مثلا پرداخت اعتباراتمان را از طريق اينترنت انجام ميدهيم يا مراحل تکميل آن را بر اين بستر پيگيري ميکنيم. شايد برخي از اين پيشرفتها خيلي در جامعه محسوس نباشد. سروکار مردم بيشتر با همين خردهپرداختهاست که عينيت و تکامل آن را ميبينند. موبايل، تلفنبانک و USSD آمدهاند و اين نمودها در جامعه بهخوبي ديده ميشوند؛ ولي اين جريان در بخشهاي ديگر بهآساني قابل رويت نيست.
بحث اين است که بانکداري بايد خودش را از خردهبانکداري و پرداخت، آزاد کند. صنعت پرداخت بايد از سيستم بانکي جدا شود. اکنون مهمترين نقشي که در بانک ميبينيم، همان فرايند دريافت و پرداخت است. بانک در نوع تکامليافته بايد بحثهاي اعتباري، راهاندازي کارخانجات، توسعه کشور و اشتغالزايي را در ليست وظايف اصلي خود قرار دهد. شما اگر حجم واردات سنگيني از کشورهاي ديگر داشته باشيد بايد بخشهاي اعتباري و صدور LC خود را در بانک انجام دهيد و در آنجا چيزي به نام پرداخت نخواهيم داشت و پرداختهاي روزمره بايد از بانک جدا شود اما اکنون هنوز اين بخش جزئي از بانک ديده شده و تکامل يا توسعه بانکداري الکترونيکي در آن ديده ميشود و اگر اين را جدا کنيد ديگر هيچچيزي در پيشرفت بانکداري الکترونيکي کشور نخواهيد ديد. شما در بانکداري الکترونيکي، يک مدير بانک را خواهيد ديد که براي مذاکره با او به يک لابي خواهيد رفت و مشاورهاي خواهيد گرفت و در واقع بيشتر، کارهاي اعتباري خود را انجام ميدهيد.
بانکداری الکترونیکی میتواند بهنوعی حامی و حافظ محیط زیست نیز باشد، بانک صادرات در این مورد چگونه نقش خود را ایفا میکند؟
ابزارها و تکنولوژیهای جدید اگر نتوانند همهجانبه فکر کنند و صرفاً در پی نفع و سود یا هر کار دیگری باشند در واقع نمیتوانند توسعه چندانی یافته و در تمام لایههای اجتماع نفوذ و رسوخ پیدا کنند. درحقیقت یکی از دلایلی که بانکداری الکترونیکی توانست در جامعه نشر پیدا کند آثار سازنده آن در حفظ محیط زیست بود. تولید حجم انبوهی اسکناس و درختانی که بابت تولید کاغذهای آنها قطع میشوند در بحث بانکداری الکترونیکی و با حذف پول کاغذی، کاهش مییابد. همچنین حدود 20 یا 25 سال پیش که هیچکدام از امکانات امروز وجود نداشتند شما باید حتماً با یک وسیله نقلیه از یک سمت شهر بهسوی بانک مورد نظر حرکت میکردید و با صرف وقت و عمر خود در این مسیر و در صفهای طولانی بانکی به پرداخت قبوض خود اقدام میکردید اما امروزه بدون مراجعه به بانک و بدون اینکه از منزل خارج شوید پرداختهای خود را بدون هیچ فیشی ثبت میکنید. اینها درواقع همه در جهت حفظ محیط زیست است، هم در صرفهجویی کاغذ و هم در صرفهجویی وقت و رفتوآمد اضافی که بر حجم ترافیک و آلودگی هوا هم موثر است. در سطح خیلی بالاتر هم میتوان راهکارهایی اندیشید که کار بیشتری برای محیط زیست صورت گیرد. همین دغدغههای شما و این دلایلی که شما مطرح میکنید انگیزههایی میشود که بخش پیشران و متفکران و افراد خلاق ما که بخش پژوهشهای ما را انجام میدهند این را هم در نظر بگیرند. بههرحال بخش کارشناسان ما بهطور مداوم در حال رایزنی راجعبه همین مسائل هستند تا محصول خلق کنند و اگر جامعه به موضوعی مانند محیط زیست حساس باشد دغدغههای بیشتری مییابند که به سمت محصولات و خدماتی بروند که بخشی از آن حل معضلات زیستمحیطی است.
اينطور بهنظر ميرسد که بانکهاي ما به تکرار ايده ارائهشده توسط يک بانک ميپردازند که اين امر درنهايت منجر به همسانشدن خدمات بانکها ميشود و جو رقابتي را در حوزه نوآوريهاي متفاوت از بين ميبرد.
حقيقتي که در روي همه کالاها و محصولات جديد وجود دارد اين است که در واقع هر محصول يا خدمتي يک چرخه عمر دارد و نميتوان اين خلقت و انحصار را بيش از 6 ماه ادامه دهيد. مثلاً يک امکان روي گوشي شما ميآيد اعم از ضبط صدا يا گرفتن عکس. اين را نميتوان در يک محبس نگه داشت که تنها همان شرکت، ارائهدهنده آن بماند. بالاخره دانش و تکنولوژي نشت پيدا ميکند و سازمان يا شخص بايد يک دوره طلايي براي محصول خود بنويسد و اعلام کند که من حداکثر استفاده از اين محصولم يکسال است و بعد از آن حتي خودش آن را در اختيار ديگران بگذارد. پس از آن در شرايط تکاملي با هم پيش ميروند، يعني هر ايده جديدي که بر آن افزوده شود در مسير تکامل کارهاي قبلي است. برفرض شما در خيلي از صنايع ميبينيد همزمان با اينکه در آمريکا پيش ميرود در آلمان هم در همان سمت در حال حرکت رو بهجلوست و در روسيه هم همينطور.
در نظام بانکي کشورمان، همين بحث پرداخت بدون کارت را که بانک صادرات شروعکننده آن بود بعد از مدتي بانکهاي ديگر هم تبليغ کردند و ما هم خيلي نگران نبوديم که چرا اين اتفاق افتاد و آن را در انحصار نگرفتيم. همچنين ما در بانک صادرات، محصول بسيار خوبي داريم به نام «گنجينه سپهر» که شايد يکي از بهترين محصولات سيستم بانکي براي تشويق خانوادهها به پسانداز در پس از انقلاب بهحساب ميآيد و کاري بود که ما توانستيم براي اجرايي شدن آن، قوانين را تطبيق داده و مسائلش را حل کنيم و خيليخوب هم جا افتاد. ما دوسه سال اين کار را بهصورت انحصاري انجام ميديديم ولي بانکهاي ديگر هم کمکم وارد اين عرصه شدند و محصولاتي با عناوين ديگر و با همين کارکرد ارائه دادند؛ اما اين براي ما نگراني ايجاد نکرد. اگر محصول خوبي در جامعه در حال اثرگذاري است و قدرت پسانداز افراد را در جامعه ارتقا ميدهد و مورد استقبال قرار ميگيرد چرا عموميت نيابد؟! در همان چرخه عمر محصول که به آن اشاره کردم بايد وقتي محصول در سراشيبي قرار گرفت به فکر ارائه محصولي بهتر از آن باشيم؛ يعني بايد خلق يک محصول بهتر، دغدغه و انگيزه ما باشد. در کل صنعت به همين شکل است. نمونه عيني آن همين گوشيها که وقتي سامسونگ از روي اپل کپي ميزند جداي از اينکه يکسري بحثهاي حقوقي پيش ميآورند اپل هيچوقت از اين جريان ناراحت نميشود بلکه به اين سمت ميرود که ورژن بعدي خود را با ايده جديدتري همراه سازد.
امنيت بانکداري در کشور ما در شرايطي که فضاي بانکي ما روزهاي جديدي را تجربه ميکند و در شرايط پسابرجام در چه سطحي قرار دارد و آيا با استانداردهاي بين المللي امنيتي روز بانکداري در دنيا همگام هستيم؟
وقتيکه ما ارتباطمان را با دنيا شروع کرده و يا افزايش ميدهيم، هم فرصتي است که بتوانيم از شرايط حضور در عرصه بينالملل استفاده کنيم و هم تهديدها بيشتر ميشود. به هرحال گستره کار ما زيادتر ميشود و آنها در مباحث هکري پيشرفتهتر هستند و قوانين آنها هم متفاوت است تا بتوانند برمبناي چنين قوانيني، خود را توسعه بدهند. آنها معمولاً هکرها را تشويق ميکنند تا حفرههاي امنيتي محصولاتشان را کشف کنند که بتوانند بر اساس اين شگردها ورژنهاي جديدتر و ايمنتري بياورند. وقتي ارتباطات قويتر ميشود اين خطرهاي امنيتي هم قطعاً پررنگتر ميشوند.
آيا در نظام بانکي ما هم امروز اين اتفاق ميافتد که بانکها از کارشناسان خبره اين حوزه يا همان هکرهاي سفيد براي پيدا کردن حفرههاي امنيتي محصولات و خدمات خود استفاده کند؟
اتفاقاً در بانک صادرات، نرمافزاري را براي باشگاه مشتريان تهيه کرده بوديم که انواع تستهاي نفوذ را روي آن پيادهسازي کرديم و چند نخبه نرمافزاري را هم براي شناسايي باگهاي امنيتي آن دعوت کرديم و از آنها خواستيم هر کاري ميتوانند براي نفوذ به آن انجام دهند.
اين کار کمک ميکند تا ما حفرههايي را که اين افراد خلاق و توانمند پيدا ميکنند بهدست خودمان از بين برده و ورژن بهتر و ايمنتري از محصول در اختيار مشتريان قرار دهيم. وقتي که ارتباطات بيشتر شود درنتيجه فرصتها و به همان اندازه تهديدها هم بيشتر ميشوند.
درهرحال آنچه که تمام دنيا هم به آن اذعان و اعتراف دارد اين است که کشور ما در لايههاي امنيتي نه فقط در بانکداري بلکه در تمامي لايهها از وضعيت خوبي برخوردارست. ايران با وجود تمام تهديداتي که اطرافمان چيدهاند، يکي از امنترين کشورهاي خاورميانه است. سيستم بانکي ما هم بهلحاظ امنيتي يکي از قويترين کشورهاست چون در اين حوزه هم تاکنون دشمنان ما آرام ننشسته بودند. باز شدن درها خيلي هم خطري ايجاد نميکند اما بههرحال ما بايد مراقب باشيم و اصطلاحاً مديريت ريسک کنيم. در هر صورت نميتوانيم ريسک را حذف کنيم.
ما بايد براي اين موضوع که روابط بيشتر، فرصتها و تهديدها بيشتري بهوجود ميآورد آمادگي داشته باشيم. درها بايد باز شوند تا تقويت شويم و براي رشد خود بيشتر تلاش کنيم. درست همانطور که وقتي مهمان به خانه ميآيد همه تلاشمان را ميکنيم تا اسباب پذيرايي فراهم باشد.
در پايان اگر نکتهاي هست که در صحبتهايمان اشارهاي به آن نداشتيم لطفاً بفرماييد.
شبکه بانکي صادرات يکي از قويترين بانکهاي کشور در حوزه پرداخت است. ما در حوزههاي مختلف پرداخت تقريباً پيشرو هستيم و بيشترين ميزان پرداخت تسهيلات بهخصوص وام ازدواج و اشتغالزايي را داشتيم. در اينها صرفا بحث سودآوري و نفع سازماني مطرح نيست و نگاهمان به توسعه همهجانبه کشور و ارائه خدمات به آحاد جامعه است.
گفتگو:سودابه محمدپور